گوهر پنهان بقیع (س)
دو شنبه 27 آذر 1386برچسب:, :: 18:15 :: نويسنده : زهرا
زیارت امام حسین (ع) بعد از شهادت
هوای امام رضا )علیه السلام( کرده بودم. اصرار روی اصرار که سید بیا با هم بریم مشهد پابوس امام
رضا )علیه السلام( نگاهی بهم کرد و گفت : خیلی دوست دارم بیام ولی همون سفر قبلی هم که قسمت شد خدا رو شکر. این بار قصد کردم برم کربلا، زیارت امام حسین )علیه السلام( وقتی شهید شد هنوز یاد حرفش بودم. غصه می خوردم که نتونست بره کربلا، اما وقتی وصیت نامه رو دیدم دلم آروم گرفت.توی وصیت نامه اش نوشته بود: موفق نشدم قبر شش گوشه آقا را زیارت کنم اما توفیق نصیبم شد که خود آقا ابا عبدلله )علیه السلام( را زیارت کنم.
شهید سید زین العابدین نبوی
همه چیز دست امام حسین )علیه السلام)
با هم قرار گذاشته بودیم هر کسی شهید شده از اون طرف خبر بیاره.شهیدکه شد خوابش رو دیدم. داشت می رفت. با قسم حضرت زهرا (سلام الله علیها) نگهش داشتم. با گریه گفتم:مگر قرار نبود هر کسی شهید شد از اون طرف خبر بیاره؟ بلأخره حرف زد و گفت:مهدی این جا قیامتیه!خیلی خبر هاس.جمعمون جمعه.ولی ظرفیت شما پایینه.هر چی بگم متوجه نمی شید. گفتم اندازه ی ظرفیت کوچک من بگو!فکر کرد و گفت:همین دیگه.امام حسین )علیه السلام( وسط می نشینه.ما هم حلقه می زنیم دورش ، برای آقا خاطره می گوییم. بهش گفتم:چی کار کنم تا آقا من رو هم ببره؟ نگاهم کرد و گفت :مهدی!همه چیز دست امام حسین )علیه السلام( است.همه پرونده ها میاد زیر دست آقا نگاه می کنه، هر کسی رو بخواد یک امضای سبز می زنه و می برندش.بروید دامن حضرت رو بگیرید. شهید جعفرلاله
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |